در همین حال روی دیگر سکه اقدامات کاخ سفید، تلاش برای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان در ازای فروش تسلیحاتی محدود به ایران بود.
اینگونه بود که رابرت مک فارلین مشاور امنیت ملی کاخ سفید با چندنفر دیگر عازم تهران شد، اما از این سفر نه تنها ایالات متحده، طرفی نبست بلکه موجب رسوایی و مفتضح شدن دولتمردان واشنگتن شد.
گزارشی مخلوط از واقعیت و کذب در تاریخ 12 آبان سال 1360 در هفتهنامه الشراع لبنان چاپ شد که فضایی خاص و متفاوت را ایجاد کرد.
در گزارش الشراع ادعا شده بود که رابرت مک فارلین به همراه چند تن دیگر با پاسپورتهای ایرلندی به همراه یک محموله سلاح وارد تهران شده و با برخی مقامات جمهوری اسلامی دیدار کردهاند. همچنین ادعا شده که کتاب مقدس انجیل که ریگان آن را امضا کرده بود به همراه یک کیک و کلت به مقامات ایرانی به نشان دوستی اهدا شده است.
در اینکه چه عواملی موجب افشای ماجرای سفر این هیات آمریکایی در نشریه الشراع شده بود، اطلاعات صریح و قابل استنادی انتشار نیافت اما در عین حال تحلیلهایی وجود داشت.
برخی عقبماندگی و حذف اسرائیل از روند معامله ایران و آمریکا را که بر اثر پافشاری ایران حاصل شده بود عامل افشای این پرونده میدانند به این ترتیب که عوامل اسرائیل امکان درز ماجرا و رسیدن اطلاعات به مجله الشراع را فراهم کردهاند.
تحلیل دیگر، ماجرا را به جریان دستگیری مهدی هاشمی معدوم مرتبط میدانند و به این باور است که عدهای برای برداشتن فشار از وی و جلوگیری از پیگیری قتلهای منتسب به وی، برخی عناصر مطلع از این ماجرا، با هدفی که گفته شد، الشراع را در جریان این امر قراردادند.
واکنش و ابتکار
به دنبال انتشار گزارش الشراع، اکبر هاشمی رفسنجانی که آن زمان رئیس مجلس شورای اسلامی بود با توصیه امام خمینی در مراسم سالگرد 13آبان در لانه جاسوسی آمریکا به تشریح سفر مک فارلین و همراهانش به ایران پرداخت و به این ترتیب ابتکار عمل این جریان به دست ایران افتاد و بحرانی بزرگ و طولانی برای دولت آمریکا ایجاد شد بحرانی که بعدها از آن با نام «واترگیت دوم» یا «ایران کنترا» یاد میشد.
هرچند افشای این سفر در ایران واکنشها و تفسیرهایی داشت ولی نوع برخورد امام و توضیحات هاشمی رفسنجانی در بازگو کردن نسبتا صریح ماجرا به جای تنش،موجب افزایش وحدت ملی در این باب شد و در اینجا اعتماد بینظیر مردم و نخبگان به شخص امام خمینی که او را منزه از هرگونه بند و بست و اقدامی خلاف منافع اسلام و ایران میدانستند و نیز برای وی قابلیت و توانایی برخوردهای این چنینی را با آمریکا قائل بودند، نقش اصلی و عمده را ایفا کرد.
ضعف واکنش
دولت آمریکا پس از انتشار گزارش الشراع و اظهارات هاشمی رفسنجانی، چند روزی را با خودداری از بیان واقعیات و تاکید بر بیطرفی آمریکا در جنگ ایران و عراق و ممنوعیت فروش سلاح آمریکایی به ایران، پشت سر گذاشت.
تعدادی از رسانههای آمریکایی نیز با ادعای این که در این جریان سلاحهایی از اسرائیل به ایران ارسال شد، یا اینکه اسرائیل واسطه انتقال سلاح به ایران بوده است کوشیدند بخشی از فشارها و بحران ایجاد شده در آمریکا را به ایران منتقل کنند، اما سرانجام پس از 10روز از افشای ماجرا، ریگان رئیس جمهوری وقت آمریکا رسما به این موضوع اعتراف کرد و به دفاع و توجیه آن پرداخت.
ریگان دلایل اقدام خود را تجدید روابط با ایران، خاتمه جنگ ایران و عراق، محو کردن تروریسم دولتی و خرابکاری و تاثیر در امر بازگشت گروگانهای آمریکایی از لبنان اعلام کرد.
کمیسیون تاور
در دهم آذر 1365. ریگان برای کاستن از فشارها 3تن را برای تحقیق درباره عملکرد شورای امنیت ملی آمریکا در ارتباط پنهانی با ایران، برگزید که عبارت بودند از؛ جان تاور سناتور محافظه کار و رئیس گروه تحقیق در این زمینه، اوموند ماسکی وزیر اسبق خارجه و برنت اسکوکرافت مشاور اصلی سیاست خارجی رئیس جمهور سابق جمهوریخواه.
با وجود مسائل مهم پیدا و پنهان فراوان درباره عملکرد این کمیسیون وجود داشت نوع رفتار ایران به گونهای بوده است که بخشهای متعددی از این گزارش نیز این قضاوت را منطقی نشان میدهد که ایران در این ماجرا دست بالا را داشته است.
این گزارش را هیات بررسی کننده به نام ماجرای «ایران کنترا» منتشر کرد که ظاهرا قصد بر آن بود تا با اصلی کردن یکی از موضوعات فرعی ماجرا (تخصیص مقداری از لودفروش اسلحه به ایران برای ضد انقلابیون نیکاراگوا یعنی کنتراها) موضوع اصلی حتیالامکان به شکلی فرعیتر جلوه کند هرچند این مسئله برای آمریکاییها محقق نشد.
ذکر این نکته ضروری است که حاصل این ارتباط پنهانی در آن مقطع برای ایران تنها دریافت 8مورد سلاح و لوازم یدکی در تاریخهای جداگانه شامل 2008 قبضه موشک ضد تانک تاو، 18قبضه موشک ضدهوایی هاوک و قطعات یدکی پرتاب کننده این موشکها بود.
همچنین از شروع این ارتباط، فقط 2گروگان آمریکایی در 24مهر و 11آبان 1365 آزاد شدند. 3نفر دیگر نیز در ماجراهای دیگری در 18 و 21شهریور و همچنین 21مهر همان سال در بیروت به گروگان گرفته شدند که در جریان مذاکرات پنهانی قرار نداشتند. در این موارد هم گروگان اول بلافاصله آزاد شد و 2نفر دیگر تا مدتها گروگان بودند.
قضاوت هیات آمریکایی
توجه به گزیدهای از قضاوت هیات بررسی کننده «ایران کنترا» متشکل از جان تاور، اوموندماسکی و برنت اسکوکرافت درباره ماجرای مک فارلین حائز توجه است: ارسال اسلحه به ایران یک اقدام پنهانی بود که مستقیما مغایر با سیاستهای مهم و اعلام شده قوه مجریه(آمریکا) به شمار میآید، اما خود این اقدام حاوی یک تناقض اساسی بود.
از ابتدا 2هدف آشکار بود: فتح بابی راهبردی به سوی ایران و آزادی اتباع آمریکایی که در لبنان به گروگان گرفته شده بودند. به نظر میرسد فروش اسلحه به ایران به منظور ایجاد و راههایی برای تحقق این 2 هدف صورت گرفت.
این کار همچنین به کسانی که منافع دیگری نیز داشتند، فرصت داد و برخی از آنان در اثر معاملات فروش اسلحه آمریکایی به ایران سودهای مالی میبردند. در حقیقت فروش اسلحه به ایران به طور یکسان برای تحقق هر 2هدف مناسب نبود.
اسلحه چیزی بود که ایران خواهان آن بود، اگرچه تمام آن چیزی که آمریکا به دنبال آن بود، آزاد شدن گروگانها نبود...در حالی که ملاقات در سطح عالی میان مقامات ارشد آمریکایی و ایرانی همچنان به صورت مذاکره باقی ماند ولی هرگز انجام نپذیرفت.
اگرچه آقای مک فارلین در ماه مه 1986(خرداد 1365) به تهران سفر کرد ولی مقامات بلندپایه ایرانی که به وی وعده ملاقات با آنها داده شده بود، هرگز ظاهر نشدند...در بخش دیگری از گزارش کمیسیون موسوم به تاور با تاکید بر اشتباهات متعدد طرف آمریکایی آمده است: ماموریت مک فارلین به تهران بدون هیچگونه برنامهریزی قبلی و با انتظاراتی کاملا متفاوت از سوی هر 2 طرف، انجام پذیرفت.
این کار میتوانست به شکست این ماموریت کمک کرده باشد اما اشتباهات بسیار جدیتری وجود داشت. در ملاقات با کانال دوم(ظاهرا عدنان خاشقچی که از دلالان اسلحه است) که از پنجم تا هفتم اکتبر 1986( 14تا16مهر 1365) صورت گرفت، سرهنگ الیورنورث دسترسی خود به رئیس جمهوری را تحریف کرد با (منوچهر) قربانیفر (وی نیز از دلالان بینالمللی اسلحه به شمار میرود) در مورد گفتوگوهایی که رئیس جمهوری(ریگان) داشت - همه نیز غیرواقعی بود - صحبت کرد.
عملکرد مذاکره کنندگان با قربانیفر وکانال دوم به طریقی انجام پذیرفت که حاکی از ناپختگی محض بود.در پایان این گزارش با ذکر جملاتی اینگونه یادآور شده است: چنانکه یکی از اشتباهات در خط مشیها که مورد بررسی قرار گرفت.
اجتناب میشد، تاریخ ایالات متحده یک زخم کمتر،یک شرمساری کمترو یک فرصت کمتر برای دشمنان جهت از بین بردن اصولی که این کشور درصدد حفظ و پیشبرد آن در جهان است، فراهم میکرد.
موضع امام
چندی بعد یعنی در تاریخ 29 آبان ماه همان سال امام خمینی در دیدار با مردم در سالروز میلاد رسول اکرمص و امام صادقع با اشاره به ماجرای مک فارلین و رسوایی دولتمردان ایالات متحده در بیاناتی تاریخی و مهم فرمودند:
یک امر مهمی که در این روز عید باید به همه تبریک عرض بکنم، این انفجار عظیمی است که در کاخ سیاه واشنگتن رخ داد و این رسوایی بسیار مهمی که برای سران کشور آمریکا پیدا شد.
شما اگر ملاحظه بکنید و ببینید که در تمام دنیا، در سراسر جهان، مطبوعاتشان و رسانههاشان و خطابههاشان تمام متوجه این معناست که سرپوشی بگذارند بر این رسوایی که برای رئیس جمهور آمریکا پیش آمد.
رئیس جمهور آمریکا در این رسوایی باید عزا بگیرد و کاخ سفید مبدل به کاخ سیاه بشود، گرچه؟ بوده است. لکن این متفرقه گویی و اضطرابی که در کاخ سفید پیدا شد و در طرفداری آمریکا، حکایت از عظمت مسئله میکند. یک مقام عالی رتبه- به قول خودشان- از آمریکا به طور قاچاق و با تذکره جعلی وارد ایران میشود در صورتی که ایران نمیداند چیست.
به مجردی که وارد میشود معلوم میشود که این از مقامات آمریکا است. ایران او را در یک جایی تحت نظر قرار میدهد و او با هر کسی خواسته است ملاقات کند، ملاقات نمیکند اویی که ادعا میکند اگر من به شوروی رفته بودم، رئیس شوروی 3مرتبه به دیدن من میآمد، گمان میکند اینجا هم شوروی است! اینجا کشور اسلام است، اینجا نه کرملین قابل این است که ازش ذکری بشود و نه کاخ سیاه، اینجا کشور رسول خداست.
اینجا کشور حضرت صادق است؛ اینجا پاسدارهای ما شرافت دارند بر کاخنشینها؛ اینجا بسیجیهای ماو امت ما شرافته دارند بر تمام کاخ نشینهای عالم و همه کسانی که ادعای پوچ خودشان را میکنند و گمان میکنند که باید عالم پیش آنها خاضع باشد.
آنهایی که میگفتند ما چه میکنیم و قطع رابطه میکنیم و از این مسائل میگفتند، امروز معلوم شد با عجز و ناله در پیشگاه این ملت آمدهاند و میخواهند که رابطه برقرار کنند، میخواهند عذر تقصیر بخواهند و ملت ما قبول نمیکند.